آیه 20 سوره مریم
<<19 | آیه 20 سوره مریم | 21>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
مریم گفت: از کجا مرا پسری تواند بود در صورتی که دست بشری به من نرسیده و کار ناشایستهای هم نکردهام؟
گفت: چگونه برای من پسری خواهد بود در حالی که نه هیچ بشری با من ازدواج کرده است و نه بدکار بوده ام.
گفت: «چگونه مرا پسرى باشد با آنكه دست بشرى به من نرسيده و بدكار نبودهام؟»
گفت: از كجا مرا فرزندى باشد، حال آنكه هيچ بشرى به من دست نزده است و من بدكاره هم نبودهام.
گفت: «چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد؟! در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته، و زن آلودهای هم نبودهام!»
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
بغيا: بغاء: زنا. بغىّ: زناكار، بغى: طلب توأم با تجاوز، زناكارى تجاوز از حدّ است.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا «18»
(مريم به آن فرشته) گفت: همانا من از تو به خداى رحمان پناه مىبرم، اگر پرهيزكارى (از من دور شو).
قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا «19»
(فرشته) گفت: همانا من فرستادهى پروردگار توام (و آمدهام) تا پسرى پاكيزه به تو بخشم.
قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا «20»
(مريم) گفت: چگونه ممكن است براى من فرزندى باشد؟ در حالى كه نه بشرى با من تماس گرفته و نه من بدكاره بودهام.
جلد 5 - صفحه 255
نکته ها
«زكىّ»، از ريشهى «زكوة» به معناى طهارت، نموّ و بركت است و «بَغِيًّا» در اينجا به معناى زناكار است.
در اين سوره، بارها به مسأله هبه كردن فرزند از طرف خداوند اشاره شده است: در آيهى 19، هبهى عيسى به مريم و در آيهى 49، هبهى اسحاق و يعقوب به ابراهيم و در آيهى 53، هبهى هارون به موسى و در آيهى 7، بشارت فرزند به زكريّا مطرح شده است.
پیام ها
1- افراد پاكدامن با احساس احتمال گناه به خود مىلرزند و به خدا پناه مىبرند. قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ ...
2- بهترين پناهگاه، رحمت الهى است. «أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ»
3- استعاذه و پناه بردن به خداى متعال، يكى از سفارشهاى خداوند به انبيا و سيرهى پيامبران و اولياى الهى است. «1» «أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ»
4- به حريم افراد، نبايد سرزده وارد شد. «أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ»
5- خلوت كردن زن با مرد اجنبى خطرناك است. «إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ»
6- در نهى از منكر، از غيرت دينى افراد استفاده كنيد. «إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا»
7- تقوا، راه پاكدامنى وعامل بازدارنده از گناه است. «إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا»
8- معرّفى خود براى رفع تهمت و نگرانى مردم، لازم است. «إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ»
9- فرشتگان تنها مأمور ابلاغ وحى الهى نيستند، بلكه واسطهى افعال او نيز هستند. «رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً»
10- فرزند داشتن ارزش ولى بالاتر از آن پاكى فرزند است. «لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا»
11- زنا عملى منفور در تمام اديان آسمانى است. «وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا»
«1». واژههاى «اعوذ، فاستَعذ و عُذت» در قرآن بيانگر اين مطلب است.
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 256
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا «20»
«1» مجمع البيان ج 3 ص 508.
جلد 8 - صفحه 161
چون مريم اين كلام شنيد، از روى تعجب منكر شده:
قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ: گفت چگونه بود مرا پسرى. وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ: و حال آنكه نكاح ننموده مرا بشرى.
نكته: «مسّ» كنايه است در عرف شرع از نكاح حلال كقوله تعالى (أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ)* «1» و قوله (مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ)* «2» و زنا را مسّ نگويند، بلكه مكنى به است به فجور و خبث و فحشا و غير ذلك. حاصل آنكه هيچكس به طريق مناكحه شرعيه با من مباشرت ننموده، و مؤيد اين معنى است قول او. وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا: و نبودهام زناكار و جوينده فجور. و تسميه فاجره به بغى، به جهت آنست كه مشتق از بغيه به معنى طلب يعنى زنى كه طلب كننده زنا باشد، يا از بغى به معنى تجاوز و تعدى يعنى زنى كه در گذشته است از حد شرع به سبب اين عمل قبيح.
تنبيه: فخر رازى و نيشابورى و ديگران گفتهاند كه: مريم تعجب نمود از بشارت جبرئيل، زيرا مىدانست كه عادت ولادت نباشد مگر از مرد، و عادت هم نزد اهل معرفت معتبر است در كارها، اگرچه خلاف عادت هم ممكن است. پس در كلام مريم دلالتى نيست بر اينكه خدا را قادر ندانسته باشد بر خلق ولد ابتدا، و چگونه چنين باشد و حال آنكه ابو البشر را بر خلاف عادت خلق فرمود. و ايضا مريم منفرد بود به عبادت و لابد مىدانست كه خداى تعالى بر چنين امرى قادر خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مَرْيَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَكاناً شَرْقِيًّا «16» فَاتَّخَذَتْ مِنْ دُونِهِمْ حِجاباً فَأَرْسَلْنا إِلَيْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِيًّا «17» قالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْكَ إِنْ كُنْتَ تَقِيًّا «18» قالَ إِنَّما أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلاماً زَكِيًّا «19» قالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَ لَمْ أَكُ بَغِيًّا «20»
قالَ كَذلِكِ قالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَ لِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَ رَحْمَةً مِنَّا وَ كانَ أَمْراً مَقْضِيًّا «21»
ترجمه
و ياد كن در كتاب مريم را هنگاميكه كنارهگيرى كرد از كسانش در جائى از جانب مشرق
پس گرفت از برابر ايشان پردهاى پس فرستاديم بسوى او روح خودمان را پس متمثّل شد براى او بصورت انسانى درست اندام
گفت همانا من پناه ميبرم بخداى بخشنده از تو اگر هستى پرهيزكار
گفت نيستم من مگر فرستاده پروردگارت تا ببخشم بتو پسر پاكيزهاى
گفت از كجا ميباشد مرا پسرى با آنكه دست نرسانده بمن انسانى و نبودم زناكار
گفت اينچنين گفت پروردگار تو كه آن بر من آسان است و تا بگردانم آنرا علامتى براى مردم و رحمتى از ما و بوده است امرى مقرّر شده.
تفسير
خداوند تعالى بعد از قصّه حضرت زكريّا و يحيى شروع بذكر قصّه مريم و عيسى عليه السّلام نمود براى نسبت ايشان با يكديگر و شباهت احوالشان و اينكه قدرت خداوند در ولادت عيسى عليه السّلام بىپدر بيشتر ظاهر شد از ولادت يحيى از پدر پير و مادر نازا باين تقريب كه فرمود اى پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ياد كن در قرآن از قصّه مريم بنت عمران وقتى كه اعتزال و كنارهگيرى نمود از اقوام و عشاير خود براى عبادت در مكانيكه از اماكن شرقى بود براى آنكه آفتاب رو باشد و بعضى گفتهاند ميخواست غسل كند و سرش را شانه نمايد و پردهاى آويخت براى آنكه از كسانش مستور باشد و از اينجا معلوم ميشود كه حجاب در شرايع سابقه هم ثابت بوده و اختصاص بدين مقدّس اسلام ندارد چون اگر نبود حضرت مريم عليها السلام از كسان خود اتّخاذ حجاب نميفرمود ناگاه جبرئيل كه ملقّب بروح الامين
جلد 3 صفحه 467
است از جانب خداوند نزد او آمد بصورت جوانى زيبا و خوش اندام مريم از نهايت عفّت بوحشت افتاد و گفت من پناه ميبرم بخداوند رحمن از تو اگر با تقوى و پرهيزكارى چون شخص خدا ترس اگر اتفاقا قصد سوئى به كسى داشته باشد اگر طرف از شرّ او پناه بخدا ببرد از آنقصد بر ميگردد و اگر متوجّه نباشد كه آن عمل سوء منافى با تقوى است متوجّه ميشود مانند آنكه بگويند اگر مسلمانى مردم آزارى مكن جبرئيل گفت آسوده خاطر باش كه من از طرف همان خداى رحمن كه پناه باو بردى آمدم تا ببخشم بتو از جانب او و بعضى بجاى لأهب ليهب قرائت نمودهاند يعنى تا ببخشد او بتو پسرى كه پاك و پاكيزه باشد از گناه و اخلاق رذيله بتوسط دميدن من در پيراهن تو روح او را مريم گفت از كجا باشد براى من چنين پسرى با آنكه دست بشرى بمن نرسيده از راه حلال و هيچگاه العياذ باللّه زناكار نبودم جبرئيل گفت اينچنين گفت پروردگار تو كه آن براى من آسان است و اين كار را ميكنم براى آنكه وجود آن پسر را از مثل تو زن پاك دامنى بدون پدر علامت و دليل قدرت خود قرار دهم براى خلق و تا رحمتى باشد از من بر بندگان كه هدايت و ارشاد شوند بتوسط او براه راست و دين حقّ و اين كار از قضاى حتم و حكم قطعى الهى بود كه در علم ازلى گذشته بود واقع شود و شد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَت أَنّي يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَم يَمسَسنِي بَشَرٌ وَ لَم أَكُ بَغِيًّا «20»
از چگونگي سؤال كرد که چگونه از براي من اولادي بوجود آيد با اينكه بشري تماس نگرفته با من و نبودم اهل بغي و زنا ميدانست فرمايش خداوند حق است لكن افعال الهي دو قسم است يك قسم بدون اسباب مثل تكوينيّات از آسمانها و ملائكه و لوح و قلم و عرش و هزارهاي ديگر و يك قسم بتوسط اسباب است که گفتند.
ابي اللّه ان يجري الاشياء الا باسبابها
و اولاد پيدا كردن از قسم دوّم است که بايد مرد نزد زن برود و نطفه منعقد شود و مراحلي را طي كند تا ولد متولد شود لذا قالَت أَنّي يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ لَم يَمسَسنِي بَشَرٌ که بازدواج و بطريق مشروع تحقق پيدا كند يا العياذ باللّه بطريق زنا و غير مشروع باشد لذا گفت وَ لَم أَكُ بَغِيًّا و الا ميدانست که حضرت آدم از گل خلق شده ولي عنوان ولادت و زايش نداشت نه پدر داشت نه مادر ولي غافل از اينكه خدا قدرت دارد به اينكه بدون پدر از زن متولّد شود که مادر داشته باشد و پدر نداشته باشد لذا جبرئيل گفت خداوند بر هر چه باشد قدرت دارد و همين توهم باعث اينکه شد که يك قسمت از كفار ملائكه را دختران خدا گفتند که در بسياري از آيات اشاره شده و يهود در اينکه توراة رائج آدم را إبن اللّه
جلد 12 - صفحه 430
گفتند و عزير إبن اللّه و نصاري مسيح را إبن اللّه بلكه گفتند نَحنُ أَبناءُ اللّهِ چون اولاد آدم هستيم و او إبن اللّه است.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 20)- از شنیدن این سخن لرزش شدیدی وجود مریم را فرا گرفت و بار دیگر در نگرانی عمیقی فرو رفت و «گفت: چگونه ممکن است من صاحب پسری شوم، در حالی که تا کنون انسانی با من تماس نداشته و هرگز زن آلودهای نبودهام»؟! (قالَتْ أَنَّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ وَ لَمْ أَکُ بَغِیًّا).
او در این حال تنها به اسباب عادی میاندیشید.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم